حقیقت صراط

حقیقت صراط: خدای متعال در سوره های متعددی از قرآن کریم با اشاره به مسأله مهم هدایت ، مردم را به روی آوردن به صراط مستقیم دعوت می کند و آن را ضرورتی برای هدایت و تکامل بشریت معرفی می نماید.
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۲ ق.ظ

من نیازی به خدا و عنایتش ندارم

غرور و تکبر, غرور, تکبر

من نیازی به خدا و عنایتش ندارم



حقیقت صراط: خیلی وقت‌ها طوری غرور و تکبر ما را فرا می‌گیرد و طوری برای خودمان و خواسته‌ها و آرزوهایمان ارزش قائل هستیم که فکر می‌کنیم شخصیتی هستیم و چه قدرتی داریم.    ( ادامه مطلب ]

می‌گوییم: برای من افت دارد که ماشین مدل پایین سوار شوم. فلانی باید از من عذرخواهی کند. من فلان کار را نمی‌کنم چون خوشم نمی‌آید. من هر کاری دلم بخواهد می‌کنم. هیچ کسی نمی‌تواند به من «تو» بگوید!

گاهی همین ادبیات تکبر و خودخواهانه‌ای که در رابطه با دیگر انسان‌ها داریم العیاذبالله در رابطه با خدا هم به کار می‌بریم. حالا در گفتار هم نباشد در اعمال و کردار گاهی اینطور می‌شویم.

می‌گوییم: نماز نمی‌خوانم چون حال ندارم، چه کسی می‌تواند من را اجبار کند که چه لباسی بپوشم؟ من هرجوری که بخواهم حرف می‌زنم. هر جوری بخواهم رفتار می‌کنم. و یا در رفتار و اعمال مسامحه می‌کنیم وظایف دینی خود را انجام نمی‌دهیم گویی فکر می‌کنیم که کسی نمی‌تواند ما را مجبور به کاری کند.

‎در حقیقت ترک عبادت و اطاعت از روی کبر و ‏سرکشی، کفر و انکار الوهیت و ربوبیت خداوند است؛ به این معنا که او را سزاوار ستایش و پرستش نمی‌‏داند؛ زیرا کسی‌که خود را به بندگی و خدا را به خدائی شناخت و تمام شئون خود را مخلوق او دانست، محال است در ‏برابر او سرکشی کند. هر گناهی که از روی کبر و سرکشی باشد، قابل آمرزش نیست؛ زیرا نشانه کفر صاحبش می‌‏باشد و از اینجا کفر ابلیس ظاهر می‌شود که در مقابل فرمان خداوند سرکشی کرد.

ترک عبادت به‌ خاطر تکبر، گاهی در ‏اهل معصیت رخ می‌دهد؛ مثلا حج را ترک می‌کند براى آنکه اعمال آن را از قبیل لباس احرام و غیره مناسب خود نمی‌‏بیند، نماز را ترک می‌کند؛ زیرا که وضع سجده را با مقام خود مناسب نمی‌بیند. گاهى هم در بین بعضی اهل عبادت و دیانت پیدا می‌شود؛ مثلا به‌ خاطر تکبر، اذان گفتن را ترک می‌کند و از اقامه نماز جماعت در مسجد کوچک و ‏برای عده کم خودداری می‌کند، اگرچه می داند که رضاى خداوند در آن است‎.

قرآن کریم برای اینکه با این هوسرانی‌ها و قدرت‌طلبی‌های نفسمان مقابله نماید و ما را متذکر به ضعف خودمان نماید می‌فرماید که:

وَ كَذَّبَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ ما بَلَغُوا مِعْشارَ ما آتَیْناهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلی‏ فَكَیْفَ كانَ نَكیرِ «كسانى كه پیش از آنان بودند (نیز آیات الهى را) تكذیب كردند، در حالى كه اینها به یك دهم آنچه به آنان دادیم نمی‌رسند! (آرى) آنها رسولان مرا تكذیب كردند پس ببین مجازات من (نسبت به آنها) چگونه بود!»[سبا/45]

پس کسی که از روی کبر دعا را ترک کند؛ یعنی خود را نیازمند او نداند، خدا را سزاوار ‏پرستش ندانسته و آن کفر محض و موجب خلود در آتش است. بعضی از فلسفه‌های امروز، ایستادن در مقابل خدا را ‏عالی‌ترین کمال انسان می‌شمارند

بنابراین ما هر چقدر هم که قوی و زرنگ باشیم چنان قدرتی نداریم که در مقابل خدای متعال بایستیم.

آیا ندیدى پروردگارت با قوم «عاد» چه كرد؟!و با آن شهر «ارَم» با عظمت، همان شهرى كه مانندش در شهرها آفریده نشده بود! و قوم «ثمود» كه صخره‏هاى عظیم را از (كنار) درّه مى‏بریدند (و از آن خانه و كاخ مى‏ساختند)! و فرعونى كه قدرتمند و شكنجه‏‌گر بود، همان اقوامى كه در شهرها طغیان كردند، و فساد فراوان در آنها به بار آوردند. به همین سبب خداوند تازیانه عذاب را بر آنان فرو ریخت! به یقین پروردگار تو در كمینگاه (ستمگران) است![فجر/6تا14]

دعا نکردن و ترک عبادت خدا نیز اگر از روی کبر باشد؛ یعنی خود را نیازمند او نبیند موجب کفر و خلود در آتش است. ‏قرآن کریم مى‌فرماید: «و پروردگارتان گفت: بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را، کسانى که از عبادت من سر باز زده و تکبر مى‌ورزند به زودى با ‏کمال ذلت داخل جهنم خواهند شد»؛ ‏‎چون حقیقت دعا؛ (یعنی سۆال در حال احتیاج و از روی عجز)، عبودیت ‏و پرستش خداوند است، پس کسی که از روی کبر دعا را ترک کند؛ یعنی خود را نیازمند او نداند، خدا را سزاوار ‏پرستش ندانسته و آن کفر محض و موجب خلود در آتش است. بعضی از فلسفه‌های امروز، ایستادن در مقابل خدا را ‏عالی‌ترین کمال انسان می‌شمارند.

حرفشان این است که تکبر، تسلیم نبودن و عصیان حتی در مقابل خدا، کمال ‏انسانیت است. شیطان شدن و نه گفتن، سجده نمی‌کنم، امرت را اطاعت نمی‌کنم، این کمال است؛ چون در مقابل ‏او هم باز از خودش خود نشان می‌دهد، شخصیت نشان می‌دهد، بی شخصیتی نشان نمی‌دهد که بگوید: بله.

می‌گوییم: نماز نمی‌خوانم چون حال ندارم، چه کسی می‌تواند من را اجبار کند که چه لباسی بپوشم؟ من هرجوری که بخواهم حرف می‌زنم. هر جوری بخواهم رفتار می‌کنم. و یا در رفتار و اعمال مسامحه می‌کنیم وظایف دینی خود را انجام نمی‌دهیم گویی فکر می‌کنیم که کسی نمی‌تواند ما را مجبور به کاری کند

تکبر پسندیده

البته یک نوع تکبر هم هست که حتی در بنده هم مطلوب است و آن تکبر بالحق است. تکبر بالحق یعنی اعتنایی به همه چیز دیگر به خاطر خدا، که‏ بوعلی سینا جمله خیلی خوبی در باب زهد در اشارات دارد که زهد عارف چیست؟ «الزهد عند العارف ریاضة مالهممه و قوی نفسه... و تکبر علی کل شی‏ء غیر الحق؛ زهد در نظر عارف ورزش است برای تقویت انگیزه ها و نیروهای باطنی اش و بزرگ دیدن خویش است در برابر هر چیز جز حق» (شرح اشارات، نمط نهم، فصل سوم) بی اعتنا بودن به هر چیز غیر از خدا. این تکبر معنایش این است که (شخص) هیچ موجودی را به جای خدا نمی‏نشاند یعنی او را معبود قرار نمی‏دهد و لو به همان عبادت کوچک، و لو مورد توجه قرار دادن، یعنی هیچ موجود بغیر از خدا شایسته این که من او را هدف، قبله و مقصد قرار بدهم نیست. «سبحان الله عما یشرکون، طور/43» منزه است ذات پروردگار از این شرک های که می‏ورزند. تکبر ورزیدن یک‏ بنده در مقابل خدا نوعی شرک ورزیدن، خود را شریک خدا قرار دادن و جامه‏ خدا را به تن کردن است.

پس بهتر است خودمان را با اعمال نیک مهیای جهان آخرت نماییم تا در آنجا دستمان پر باشد و شامل این آیه شریفه شویم که می‌فرماید:كسانى كه ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زكات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است و نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگین می‌شوند. [بقره/277]


نوشته شده توسط elaheh solimani
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

حقیقت صراط

حقیقت صراط: خدای متعال در سوره های متعددی از قرآن کریم با اشاره به مسأله مهم هدایت ، مردم را به روی آوردن به صراط مستقیم دعوت می کند و آن را ضرورتی برای هدایت و تکامل بشریت معرفی می نماید.

مترجم سایت

حقیقت صراط

صراط بهشت ، ظهور قابليت‌ها در قيامت است

پس‌ رسيدن‌ به‌ بهشتِ فعليّت‌، يعني‌ بهشتِ بعد از طيّ عالم‌ برزخ‌ در قيامت‌، بعد از امتحانات‌ در دنيا بوده‌؛ و هر كس‌ امتحانانش‌ بهتر و نتيجه‌اش‌ عاليتر باشد، به‌ صراط‌ مستقيم‌ نزديكتر و به‌ راه‌ و روش‌ عليّ بن‌ أبي‌طالب‌ مناسب‌تر و ملايم‌تر است‌.

اصحاب‌ اليمين‌: يعني‌ سعادتمندان‌ و نيكاني‌ كه‌ كارهاي‌ خوب‌ انجام‌ ميداده‌اند و از زشتي‌ها پرهيز مي‌نموده‌اند، ولي‌ نتوانسته‌اند ريشه علاقۀ به‌ دنيا و ماسِوَی‌ الله‌ را در وجودشان‌ بسوزانند. و منظور از «دنيا» غير خداست‌؛ هر چه‌ باشد، و هر مقام‌ و درجه‌ و فضيلتي‌ بوده‌ باشد.

غير خدا هر چه‌ هست‌ دنياست‌، گرچه‌ بهشت‌ و مقام‌ باشد. زيرا دنيا يعني‌ حيات‌ دانيه‌؛ و كسي‌ كه‌ منظور و مقصودش‌ مقصور و محصور در ذات‌ اقدس‌ حضرت‌ احديّت‌ نبوده‌ باشد، در زندگي‌ پس‌ زيست‌ ميكند گر چه‌ داراي‌ فضائل‌ و مكارمي‌ هم‌ بوده‌ باشد.

اصحاب‌ اليمين‌ از روي‌ جهنّم‌ عبور ميكنند؛ و چون‌ حقيقت‌ آتش‌ را درنيافته‌اند و بدان‌ در دنيا قدري‌ نزديك‌ شده‌اند، مانند شخص‌ سواره‌ و يا پياده‌ هستند كه‌ از ديدن‌ مناظر دوزخ‌ در وقت‌ عبور در دهشت‌ است‌ و از حرارت‌ و هواي‌ نامطبوع‌ آن‌ قدري‌ ناراحت‌ است‌.

 


p30web

جدول پخش ورزش از تلویزیون

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

ابزار هدايت به بالاي صفجه

یوزر و پسورد 32

الکسا

ابزار وبلاگ



در اين وبلاگ
در كل اينترنت
بایگانی
کلمات کلیدی

فرق بین مُخلِص و مُخلَص چیست؟

فرا رسیدن سالروز اربعین حسینی(ع)

دلیل بزرگداشت اربعین حسینی چیست‌؟

آیا یهودیان و مسیحیان به بهشت می‌روند؟

چرا دعاهایمان مستجاب نمیشود ؟

واژه ای زیبا در آیة الکرسی

سه گروه که خدا به آنها لبخند می زند!

این افراد در قیامت اژدهایی به گردنشان آویزان است!

آشنایی با توصیه‌های معنوی برای شب یلدا

3 توصیه قرآن کریم برای دولت اعتدال

پنج دستورالعمل برای انسانیت

8 عذاب روحی جهنمیان !

نعل اسب از خرافه تا واقعیت !؟+عکس

بهترین راه به جای توبه کردن چیست؟

5 تکنیک برای دوستی‌های عمیق‌تر در اسلام

رسالت نهج البلاغه چیست؟

محبوب‌ترین بنده خدا در کلام امام علی(ع)

اهمیت عدد چهل در متون دینی

خشت آخر خانه نبوت

اربعین حسینی

22شرط برای حفظ قرآن

جدول تمام مراسمات اربعین حسینی : جدول

یک اربعین اسیر بلایم

اسیر عشق

نمونه هایی از غلو درباره امام حسین(ع)

اعمال روز اربعین + متن کامل زیارت

آیه‌ای که امام حسین(ع) در راه کربلا خواند

فرازی از زیارت اربعین

آیاتی در مورد هدایت

40 پاداش باورنکردنی برای یک زیارت

نویسندگان
آخرین نظرات

مجله نایت پلاس


دریافت کد مجله

کد اخبار

کد اخبار

کد اخبار

کد اخبار

کد اخبار

من نیازی به خدا و عنایتش ندارم

شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۲ ق.ظ
غرور و تکبر, غرور, تکبر

من نیازی به خدا و عنایتش ندارم



حقیقت صراط: خیلی وقت‌ها طوری غرور و تکبر ما را فرا می‌گیرد و طوری برای خودمان و خواسته‌ها و آرزوهایمان ارزش قائل هستیم که فکر می‌کنیم شخصیتی هستیم و چه قدرتی داریم.    ( ادامه مطلب ]

می‌گوییم: برای من افت دارد که ماشین مدل پایین سوار شوم. فلانی باید از من عذرخواهی کند. من فلان کار را نمی‌کنم چون خوشم نمی‌آید. من هر کاری دلم بخواهد می‌کنم. هیچ کسی نمی‌تواند به من «تو» بگوید!

گاهی همین ادبیات تکبر و خودخواهانه‌ای که در رابطه با دیگر انسان‌ها داریم العیاذبالله در رابطه با خدا هم به کار می‌بریم. حالا در گفتار هم نباشد در اعمال و کردار گاهی اینطور می‌شویم.

می‌گوییم: نماز نمی‌خوانم چون حال ندارم، چه کسی می‌تواند من را اجبار کند که چه لباسی بپوشم؟ من هرجوری که بخواهم حرف می‌زنم. هر جوری بخواهم رفتار می‌کنم. و یا در رفتار و اعمال مسامحه می‌کنیم وظایف دینی خود را انجام نمی‌دهیم گویی فکر می‌کنیم که کسی نمی‌تواند ما را مجبور به کاری کند.

‎در حقیقت ترک عبادت و اطاعت از روی کبر و ‏سرکشی، کفر و انکار الوهیت و ربوبیت خداوند است؛ به این معنا که او را سزاوار ستایش و پرستش نمی‌‏داند؛ زیرا کسی‌که خود را به بندگی و خدا را به خدائی شناخت و تمام شئون خود را مخلوق او دانست، محال است در ‏برابر او سرکشی کند. هر گناهی که از روی کبر و سرکشی باشد، قابل آمرزش نیست؛ زیرا نشانه کفر صاحبش می‌‏باشد و از اینجا کفر ابلیس ظاهر می‌شود که در مقابل فرمان خداوند سرکشی کرد.

ترک عبادت به‌ خاطر تکبر، گاهی در ‏اهل معصیت رخ می‌دهد؛ مثلا حج را ترک می‌کند براى آنکه اعمال آن را از قبیل لباس احرام و غیره مناسب خود نمی‌‏بیند، نماز را ترک می‌کند؛ زیرا که وضع سجده را با مقام خود مناسب نمی‌بیند. گاهى هم در بین بعضی اهل عبادت و دیانت پیدا می‌شود؛ مثلا به‌ خاطر تکبر، اذان گفتن را ترک می‌کند و از اقامه نماز جماعت در مسجد کوچک و ‏برای عده کم خودداری می‌کند، اگرچه می داند که رضاى خداوند در آن است‎.

قرآن کریم برای اینکه با این هوسرانی‌ها و قدرت‌طلبی‌های نفسمان مقابله نماید و ما را متذکر به ضعف خودمان نماید می‌فرماید که:

وَ كَذَّبَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ ما بَلَغُوا مِعْشارَ ما آتَیْناهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلی‏ فَكَیْفَ كانَ نَكیرِ «كسانى كه پیش از آنان بودند (نیز آیات الهى را) تكذیب كردند، در حالى كه اینها به یك دهم آنچه به آنان دادیم نمی‌رسند! (آرى) آنها رسولان مرا تكذیب كردند پس ببین مجازات من (نسبت به آنها) چگونه بود!»[سبا/45]

پس کسی که از روی کبر دعا را ترک کند؛ یعنی خود را نیازمند او نداند، خدا را سزاوار ‏پرستش ندانسته و آن کفر محض و موجب خلود در آتش است. بعضی از فلسفه‌های امروز، ایستادن در مقابل خدا را ‏عالی‌ترین کمال انسان می‌شمارند

بنابراین ما هر چقدر هم که قوی و زرنگ باشیم چنان قدرتی نداریم که در مقابل خدای متعال بایستیم.

آیا ندیدى پروردگارت با قوم «عاد» چه كرد؟!و با آن شهر «ارَم» با عظمت، همان شهرى كه مانندش در شهرها آفریده نشده بود! و قوم «ثمود» كه صخره‏هاى عظیم را از (كنار) درّه مى‏بریدند (و از آن خانه و كاخ مى‏ساختند)! و فرعونى كه قدرتمند و شكنجه‏‌گر بود، همان اقوامى كه در شهرها طغیان كردند، و فساد فراوان در آنها به بار آوردند. به همین سبب خداوند تازیانه عذاب را بر آنان فرو ریخت! به یقین پروردگار تو در كمینگاه (ستمگران) است![فجر/6تا14]

دعا نکردن و ترک عبادت خدا نیز اگر از روی کبر باشد؛ یعنی خود را نیازمند او نبیند موجب کفر و خلود در آتش است. ‏قرآن کریم مى‌فرماید: «و پروردگارتان گفت: بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را، کسانى که از عبادت من سر باز زده و تکبر مى‌ورزند به زودى با ‏کمال ذلت داخل جهنم خواهند شد»؛ ‏‎چون حقیقت دعا؛ (یعنی سۆال در حال احتیاج و از روی عجز)، عبودیت ‏و پرستش خداوند است، پس کسی که از روی کبر دعا را ترک کند؛ یعنی خود را نیازمند او نداند، خدا را سزاوار ‏پرستش ندانسته و آن کفر محض و موجب خلود در آتش است. بعضی از فلسفه‌های امروز، ایستادن در مقابل خدا را ‏عالی‌ترین کمال انسان می‌شمارند.

حرفشان این است که تکبر، تسلیم نبودن و عصیان حتی در مقابل خدا، کمال ‏انسانیت است. شیطان شدن و نه گفتن، سجده نمی‌کنم، امرت را اطاعت نمی‌کنم، این کمال است؛ چون در مقابل ‏او هم باز از خودش خود نشان می‌دهد، شخصیت نشان می‌دهد، بی شخصیتی نشان نمی‌دهد که بگوید: بله.

می‌گوییم: نماز نمی‌خوانم چون حال ندارم، چه کسی می‌تواند من را اجبار کند که چه لباسی بپوشم؟ من هرجوری که بخواهم حرف می‌زنم. هر جوری بخواهم رفتار می‌کنم. و یا در رفتار و اعمال مسامحه می‌کنیم وظایف دینی خود را انجام نمی‌دهیم گویی فکر می‌کنیم که کسی نمی‌تواند ما را مجبور به کاری کند

تکبر پسندیده

البته یک نوع تکبر هم هست که حتی در بنده هم مطلوب است و آن تکبر بالحق است. تکبر بالحق یعنی اعتنایی به همه چیز دیگر به خاطر خدا، که‏ بوعلی سینا جمله خیلی خوبی در باب زهد در اشارات دارد که زهد عارف چیست؟ «الزهد عند العارف ریاضة مالهممه و قوی نفسه... و تکبر علی کل شی‏ء غیر الحق؛ زهد در نظر عارف ورزش است برای تقویت انگیزه ها و نیروهای باطنی اش و بزرگ دیدن خویش است در برابر هر چیز جز حق» (شرح اشارات، نمط نهم، فصل سوم) بی اعتنا بودن به هر چیز غیر از خدا. این تکبر معنایش این است که (شخص) هیچ موجودی را به جای خدا نمی‏نشاند یعنی او را معبود قرار نمی‏دهد و لو به همان عبادت کوچک، و لو مورد توجه قرار دادن، یعنی هیچ موجود بغیر از خدا شایسته این که من او را هدف، قبله و مقصد قرار بدهم نیست. «سبحان الله عما یشرکون، طور/43» منزه است ذات پروردگار از این شرک های که می‏ورزند. تکبر ورزیدن یک‏ بنده در مقابل خدا نوعی شرک ورزیدن، خود را شریک خدا قرار دادن و جامه‏ خدا را به تن کردن است.

پس بهتر است خودمان را با اعمال نیک مهیای جهان آخرت نماییم تا در آنجا دستمان پر باشد و شامل این آیه شریفه شویم که می‌فرماید:كسانى كه ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زكات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است و نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگین می‌شوند. [بقره/277]

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سلام دوستان به سایت من خوش آمدید حقیقت صراط: اگر در ميان مردم عدالت برقرار شود، همه بى نياز مى شوند و به اذن خداوند متعال آسمان روزى خود را فرو مى فرستد و زمين بركت خويش را بيرون مى ريزد.