ماجراى فدك چیست؟
ماجراى فدك چیست؟
پرسش:
حقیقت صراط: فدك كجاست؛ چگونه به پيامبر رسيد؛ به چه دليل به حضرت فاطمه (س) به ارثرسيد و سرانجام آن چه شد؟ ( ادامه مطلب )
درباره فدك و ماجراهاى پيرامون آن، به چند نكته زير دقت كنيد:
1- فدك، يكى از دهكدههاى آباد و حاصلخيز نزديك شرق خيبر است و تا مدينه، 165 كيلومتر فاصله دارد[1].
2- درسال هفتم هجرى، قلعههاى خيبر، يكى پس از ديگرى فتح شدند و قدرت مركزى يهود در هم شكست. ساكنان فدك تسليم شدند و در برابر پيامبر متعهد شدند كه نيمى از زمينها و باغهاى خود را به آن حضرت واگذار كنند و نيمى ديگر را براى خود نگه دارند. افزون بر اين، آنها كشاورزى سهم پيامبر را هم بر عهده گرفتند؛ تا در برابرش مزدى دريافت كنند.
3- سرزمينهايى كه بدون هجوم نظامى و با صلح به دست مسلمانان مىافتد، به شخص رسول خدا (ص) تعلق دارد و مسلمانان در آن هيچ حقى ندارند.
فدك نيز اين گونه به دست مسلمانان افتاد و به گفته مورخ بزرگ، طبرى، «فدك ملك خالص پيامبر خدا (ص) بود؛ زيرا مسلمانان آن را با سواره نظام و پياده نظام نگشودند[2].
4- وقتى آيه وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ ...[3]؛ «حق خويشان خود را بپرداز»، نازل شد، پيامبر اسلام، دخترش فاطمه (س) را خواست و فدك را به او بخشيد[4].
5- پس از پيامبر اسلام و در روزهاى نخست خلافت ابوبكر، در راستاى غصب خلافت و به منظور محدود سازى اهل بيت، حضرت فاطمه (س) از فدك محروم گرديد. آن حضرت براى پس گرفتن فدك، كوشيد؛ ولى دستگاه خلافت، از اين كار سرباز زد. ابن ابى الحديد مىنويسد: «فاطمه (س) نزد ابوبكر رفت و به او فرمود: پدرم فدك را به من بخشيد وعلى و امّايمن بر اين مطلب گواهند. ابوبكر گفت: تو جز حق و راستى، چيزى به پدرت نسبت نمىدهى؛ من آن را به تو بخشيدم و بعد تكهاى از پوست طلبيد و سند فدك را براى حضرت زهرا نوشت. حضرت از نزد او خارج شد و در بين راه به عمر رسيد. عمر پرسيد: اى فاطمه! از كجا مىآيى؟ گفت: از نزد ابوبكر مىآيم و به او گفتم كه رسول خدا، فدك را به من بخشيد و على و امّايمن نيز بر اين مطلب گواهند. وى نيز فدك را به من برگرداند و اين نوشته را به من داد. عمر نوشته را از آن حضرت گرفت و نزد ابوبكر آمده، گفت: تو فدك را به فاطمه دادهاى و سندش را نوشتهاى؟ گفت: آرى. عمر گفت: على به سود خودگواهى مىدهد و امّايمن، يك زن است و بعد آب دهان بر روى آن سند انداخته، نوشته را پاك و سند را پاره كرد[5].
6- حضرت زهرا (ع) تمام فدك را شرعا از آن خود مىدانست و چون ادعاى بخشش از سوى او را نپذيرفتند، از حكومت خواست ميراث پدرش را كه فدك از جمله آن است، به او بدهند[6]. وى در پاسخ ادعاى ابوبكر كه مدعى بود انبيا از خود ارث باقى نمىگذارند، فرمود: چگونه است كه هرگاه تو درگذشتى، فرزندانت از تو ارث مىبرند؛ اما ما از رسول خدا (ص) ارث نمىبريم؟[7] بعد به آياتى از قرآن كه در آنها از ارث پيامبران ياد شده، اشاره كرد[8] و ادعاى او را مخالف با آيات صريح قرآن دانست.
متأسفانه اهل سنت با تكيه بر اين سخن ابوبكر، بر عدم ارث بردن فاطمه پاى مىفشرند؛ امّا ادعاى عايشه را در ارث بردن اموال شخصى پيامبر (ص) و حجره آن حضرت، محق مىدانند![9] 7. از عايشه نقل شده است كه حضرت فاطمه (س) پس از امتناع خليفه از بازگرداندن فدك، با او قهر كرد و تا هنگام وفاتش، حتى يك كلمه با ابوبكر سخن نگفت[10].
8- مصادره فدك، آن روى سكه غصب خلافت از سوى حاكمان وقت بود و تلاشى براى در تنگنا قرار دادن اميرمؤمنان (ع) و اهل بيت تفسير مىشود. در نهجالبلاغه، درباره فدك، چنين آمده است: «از ميان آن چه آسمان بر آن سايه افكنده، تنها فدك در دست ما بود كه گروهى بر آن بخل ورزيدند و گروهى هم از آن چشم پوشيدند و خداوند، بهترين داور است»[11].
شخصى از امام كاظم (ع) پرسيد: چرا على (ع) فدك را پس نگرفت؟ امام در جواب فرمود: ما خاندانى هستيم كه وليّمان خداست؛ حق ما را تنها او مىگيردو ما اولياى مردم هستيم و حقوق آنان را از ستمگران باز پس مىگيريم؛ ولى براى خودمان باز پس نمىگيريم[12].
9- پس از آنكه معاويه به قدرت رسيد، فدك را ميان مروان، عمروبن عثمان و پسرش يزيد، تقسيم كرد. در دوران خلافت مروان، همه فدك در اختيار وى قرار گرفت و او آن را به پسرش عبدالعزيز داد.
عبدالعزيز نيز فدك را به پسرش عمر داد.
عمربن عبدالعزيز، فدك را به فرزندان حضرت فاطمه (س) برگردانيد. فدك، مسئلهاى سياسى به شمار مىآمد؛ نه انتفاعى و اقتصادى و براى همين وقتى عمربن عبدالعزيز فدك را به فرزندان فاطمه (س) باز گرداند، بنىاميه او را سرزنش كردند و گفتند:
تو بااين كار، ابوبكر و عمربن خطاب را تخطئه كردى[13].
پس از درگذشت عمربن عبدالعزيز، فدك در اختيار خلفاى بعدى قرار گرفت و تا روزى كه حكومت امويان ادامه داشت، در اختيار آنان ماند. وقتى حكومت به بنىعباس رسيد، سفّاح آن را به عبداللَّه بن حسن برگرداند. پس از سفاح، منصور دوانقى فدك را از فرزندان زهرا (س) گرفت. فرزند منصور (مهدى) فدك را به فرزندان زهرا (س) بازگردانيد. پس از مهدى، موسى و هارون دوباره فدك را از فرزندان حضرت فاطمه (س) پس گرفتند. وقتى خلافت به مأمون عباسى رسيد، به طور رسمى، فدك را به فرزندان حضرت زهرا (س) بازگردانيد و پس از مأمون نيز وضعيت فدك چنين بود كه گاهى بر مىگرداندند و گاهى پس مىگرفتند.
سرانجام در دوران متوكل عباسى، فدك از فاطميان پس گرفته شد؛ درختانش به دستور شخصى به نام «عبداللَّه بن عمر بازيار»، قطع گرديد و روسياهى آن براى بدخواهان باقى ماند[14]
تحمل ولايت و صبورى در برابر امانت و تكليف، يا شهود تمام مى خواهد و يا عشق مبتلا.
وارثان عاشورا، ص 287
باسلام
اربعین سید وسالار شهیدان تسلیت عرض می نماییم.
اگر با تبادل لینک موافقید،ما را با نام فرهنگ پرواز لینک نمایید و سپس خبر دهید تا شما را لینک کنیم.
باتشکر
فرهنگ پرواز