حقیقت صراط

حقیقت صراط: خدای متعال در سوره های متعددی از قرآن کریم با اشاره به مسأله مهم هدایت ، مردم را به روی آوردن به صراط مستقیم دعوت می کند و آن را ضرورتی برای هدایت و تکامل بشریت معرفی می نماید.
دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۶ ب.ظ

حلالیت طلبیدن های کمرنگ

حلالیت طلبیدن های کمرنگ




حقیقت صراط:  باید روی شتر، اسب و قاطر حساب می کردند برای راه طولانی صحرا، بیشتر هم روی شتر که مرکب بیابان است و همسفر روزهای سخت. اسب ها و قاطرها شکم می ترکاندند از شدت پیاده روی و جان به لب می شدند از تشنگی، ولی باز هم می رفتند تا برسند به شبه جزیره عربستان، آنجا که کعبه مشتاقان است و دل ها هروله می رود به سوی قبله. ( ادامه مطلب )


مشتاقان حج، هفته ها روی گرده چارپایان می نشستند و بر کجاوه های لرزان تکیه می زدند، سختی ها را به جان می خریدند و زیر تیغ آفتاب و زیر آسمان پرستاره و هولناک شب دوام می آوردند تا دستشان به خانه خدا برسد و محرم شوند و حج بگذارند و در سرزمین حجاز حاجی شوند و آن وقت با سری افراشته و با کوله باری از خاطره به کاشانه خویش برگردند و تا مدت ها نقال وقایع روزهای ذی الحجه باشند.

حالا اما نه شتر در کار است، نه اسب و قاطر و آن کجاوه ها و پالون های زمخت آزاردهنده. امروز هواپیما تنها وسیله ای است که حجاج را از سراسر جهان به عربستان می رساند و زائران را در کمال آسودگی در مقصد پیاده می کند؛ مگر این که هواپیمایی در آسمانی سقوط کند و عیش زائران طیش شود.

حاجی شدن این روزها آسان شده، اولش سفر هوایی است و بعد هم راه پیمودن های زمینی با اتوبوس ها و مینی بوس های مدرن کولردار که نمی گذارد گرما، آب در دل زائران تکان دهد و گزندی به آنها برساند. هتل ها هم لوکس است و سرپناه هایی بسیار مطمئن تر از چادرهایی که زائران عهد قدیم در راه های سنگلاخی برپا می کردند و هرشب را با هول در آنها می گذراندند. همین است که حالا سفر حج، سفری بی خطر است و بیشتر حجاج به جای هراس از خطرهای احتمالی به خوشی هایی که از این سفر عایدشان شده اشاره می کنند و به عنوان بخشی از سوغات سفر، عربستان را با نسخه قدیمی اش مقایسه می کنند و برای آنها که برای عرض زیارت قبولی آمده اند، تعریف می کنند که مردمانش چطور در چند دهه خود را از عهد سوسمارخوری و ادرار شتر نوشیدن کنده اند و سوار ماشین های آخرین سیستم می شوند و نیمه شب حتی اگر بتنهایی در خیابان برانند، پشت چراغ های قرمز می ایستند.

حج در قدیم مصائبی داشت که جانفرسا بود، به همین دلیل هم تعداد حجاج اندک بود و کمتر کسی ریسک سفر حجاز را می پذیرفت، درست برعکس این روزها که زیارت کعبه بیشتر فال است و تماشا تا جدال برای زنده ماندن و برگشتن به خانه و کاشانه.

مرگ قدیم، مرگ جدید

در قرن های متمادی در روزگاری نه چندان دور از ما، مرگ همسفری بالقوه برای همه زائران خانه خدا بود. مرگ به علت خستگی و ضعف جسمی، پیری و تاب نیاوردن، گرما و تشنگی و تمام شدن آب مشک ها و قمقمه ها و در نهایت ابتلا به حصبه و وبا و اسهال خونی و دردهای بی درمان دیگر جزئی از سفرهای قدیم بود. پوست ها زیر هرم آفتاب بیابان می سوخت، پاها از شدت پیاده روی به تاول می افتاد و اگر حیوانی رم می کرد، مرگی زیر لگدهای حیوان کلافه رقم می خورد. اگر راهزن ها به کاروان می زدند هم مرگ در کمین مسافران صحرا می نشست، بویژه اگر زائران وحشت زده برای جلوگیری از ربوده شدن بار و بنه شان مقاومت می کردند و راهزنان را عصبانی.

مرگ از شدت گرسنگی هم محتمل بود، همچون ناصرخسرو که در برگشت از سفر حج تا لبه پرتگاه نیستی رفت، ولی دانه های تلخ روییده از گیاهی صحرایی که طبق تعریف او تلخ همچو زهرمار بود، او را از مرگ حتمی نجات داد. اما حالا هیچ کدام از این صحنه ها تکرار نمی شود. زائران امروز نه بیابان را می بینند و نه تشنگی و گرسنگی را می چشند چون کاروان ها آن قدر آذوقه تهیه می کنند و غذاهای رنگ به رنگ برای حجاج می چینند که آب در دل کسی تکان نمی خورد. سفر حج مدت هاست به لطف تکنولوژی و امکانات به روز، آسان شده و مرگ هیچ گاه به علل قدیم، مردم را از پا نمی اندازد، مگر این که مرگ ها ناشی از پیری باشد و بیماری های مزمن که بی شک اجتناب ناپذیر است. این روزها مرگ در موعد حج کمتر از روزگار قدیم دل ریش کن است چون اجساد مثل گذشته در همان محل مرگ دفن نمی شوند و این فرصت را می یابند که یک بار دیگر به وطن برگردند و در خاکی آشنا آرام بگیرند؛ فرصتی که خیلی از مسافران شتافته به دیار باقی در گذشته از دستش می دادند.

اگر بدانی مرگ هم همراه تو کوله بارش را می بندد و پا به پایت راهی سفر می شود آن وقت این همنشین دوست نداشتنی باعث می شود خودت را رفته به دنیای دیگر فرض کنی و برای این که در این سفرِ احتمالا بی بازگشت، مدیون کسی نباشی، حلالیت بطلبی. رسم حلالیت گرفتن از دوستان و آشنایان و فامیل از همین نزدیکی مرگ به مسافران آب می خورد چون رفتن و مردن و مدیون ماندن واقعا دلهره آور است.

اما این روزها که سفر حج نیز به اندازه همه ابعاد زندگی ما مردم مدرن تغییر ماهیت داده، حلالیت طلبیدن در حال کمرنگ شدن است. گاه همسایه دیوار به دیوار ما به حج می رود و خبردار نمی شویم، گاهی از کسی دلخوری داریم و او به حج می رود و حتی با تلفن از ما خداحافظی نمی کند، گاهی وقتی خود ما عزم حج می کنیم، ترجیح می دهیم بی سر و صدا برویم و بیاییم و چون مرگ را دور از خود می دانیم از حلالیت طلبیدن نیز چشمپوشی می کنیم.

پاک کردن دل مردم آزرده کار آسانی نیست، اما رسم گرفتن حلالیت از کسانی که می شناسیم در قدیم فرصتی بود برای صاف کردن دل ها و رفع کدورت ها که این روزها یا در خیلی موارد از برنامه حجاج حذف می شود یا آن قدر سرسری و بی مغز صورت می گیرد که هیچ کدورتی را از هیچ سینه ای پاک نمی کند.

حج برای بیشتر ما مردم قرن بیست و یکم شبیه یک سفر است مثل سفرهای دیگر که باید با راحتی از مقصد حرکت کرد و با راحتی حج گذارد و با آسایش بازگشت و کوله باری از سوغاتی های ریز و درشت با خود آورد و آن گاه منتظر دید و بازدیدها نشست و سوغاتی ها را بر مبنای هدیه ای که مهمان ها آورده اند میانشان توزیع کرد. این روند شامل حال همه نمی شود، اما آنهایی که چنین می کنند تعدادشان زیاد است و با این که به زیارت خانه خدا رفته و حاجی شده اند، ولی باز هم همانی هستند که قبل از سفر بوده اند، با همان نقطه ضعف ها و ایرادها و کاستی ها.


نوشته شده توسط elaheh solimani
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

حقیقت صراط

حقیقت صراط: خدای متعال در سوره های متعددی از قرآن کریم با اشاره به مسأله مهم هدایت ، مردم را به روی آوردن به صراط مستقیم دعوت می کند و آن را ضرورتی برای هدایت و تکامل بشریت معرفی می نماید.

مترجم سایت

حقیقت صراط

صراط بهشت ، ظهور قابليت‌ها در قيامت است

پس‌ رسيدن‌ به‌ بهشتِ فعليّت‌، يعني‌ بهشتِ بعد از طيّ عالم‌ برزخ‌ در قيامت‌، بعد از امتحانات‌ در دنيا بوده‌؛ و هر كس‌ امتحانانش‌ بهتر و نتيجه‌اش‌ عاليتر باشد، به‌ صراط‌ مستقيم‌ نزديكتر و به‌ راه‌ و روش‌ عليّ بن‌ أبي‌طالب‌ مناسب‌تر و ملايم‌تر است‌.

اصحاب‌ اليمين‌: يعني‌ سعادتمندان‌ و نيكاني‌ كه‌ كارهاي‌ خوب‌ انجام‌ ميداده‌اند و از زشتي‌ها پرهيز مي‌نموده‌اند، ولي‌ نتوانسته‌اند ريشه علاقۀ به‌ دنيا و ماسِوَی‌ الله‌ را در وجودشان‌ بسوزانند. و منظور از «دنيا» غير خداست‌؛ هر چه‌ باشد، و هر مقام‌ و درجه‌ و فضيلتي‌ بوده‌ باشد.

غير خدا هر چه‌ هست‌ دنياست‌، گرچه‌ بهشت‌ و مقام‌ باشد. زيرا دنيا يعني‌ حيات‌ دانيه‌؛ و كسي‌ كه‌ منظور و مقصودش‌ مقصور و محصور در ذات‌ اقدس‌ حضرت‌ احديّت‌ نبوده‌ باشد، در زندگي‌ پس‌ زيست‌ ميكند گر چه‌ داراي‌ فضائل‌ و مكارمي‌ هم‌ بوده‌ باشد.

اصحاب‌ اليمين‌ از روي‌ جهنّم‌ عبور ميكنند؛ و چون‌ حقيقت‌ آتش‌ را درنيافته‌اند و بدان‌ در دنيا قدري‌ نزديك‌ شده‌اند، مانند شخص‌ سواره‌ و يا پياده‌ هستند كه‌ از ديدن‌ مناظر دوزخ‌ در وقت‌ عبور در دهشت‌ است‌ و از حرارت‌ و هواي‌ نامطبوع‌ آن‌ قدري‌ ناراحت‌ است‌.

 


p30web

جدول پخش ورزش از تلویزیون

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

ابزار هدايت به بالاي صفجه

یوزر و پسورد 32

الکسا

ابزار وبلاگ



در اين وبلاگ
در كل اينترنت
بایگانی
کلمات کلیدی

فرق بین مُخلِص و مُخلَص چیست؟

فرا رسیدن سالروز اربعین حسینی(ع)

دلیل بزرگداشت اربعین حسینی چیست‌؟

آیا یهودیان و مسیحیان به بهشت می‌روند؟

چرا دعاهایمان مستجاب نمیشود ؟

واژه ای زیبا در آیة الکرسی

سه گروه که خدا به آنها لبخند می زند!

این افراد در قیامت اژدهایی به گردنشان آویزان است!

آشنایی با توصیه‌های معنوی برای شب یلدا

3 توصیه قرآن کریم برای دولت اعتدال

پنج دستورالعمل برای انسانیت

8 عذاب روحی جهنمیان !

نعل اسب از خرافه تا واقعیت !؟+عکس

بهترین راه به جای توبه کردن چیست؟

5 تکنیک برای دوستی‌های عمیق‌تر در اسلام

رسالت نهج البلاغه چیست؟

محبوب‌ترین بنده خدا در کلام امام علی(ع)

اهمیت عدد چهل در متون دینی

خشت آخر خانه نبوت

اربعین حسینی

22شرط برای حفظ قرآن

جدول تمام مراسمات اربعین حسینی : جدول

یک اربعین اسیر بلایم

اسیر عشق

نمونه هایی از غلو درباره امام حسین(ع)

اعمال روز اربعین + متن کامل زیارت

آیه‌ای که امام حسین(ع) در راه کربلا خواند

فرازی از زیارت اربعین

آیاتی در مورد هدایت

40 پاداش باورنکردنی برای یک زیارت

نویسندگان
آخرین نظرات

مجله نایت پلاس


دریافت کد مجله

کد اخبار

کد اخبار

کد اخبار

کد اخبار

کد اخبار

حلالیت طلبیدن های کمرنگ

دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۶ ب.ظ

حلالیت طلبیدن های کمرنگ




حقیقت صراط:  باید روی شتر، اسب و قاطر حساب می کردند برای راه طولانی صحرا، بیشتر هم روی شتر که مرکب بیابان است و همسفر روزهای سخت. اسب ها و قاطرها شکم می ترکاندند از شدت پیاده روی و جان به لب می شدند از تشنگی، ولی باز هم می رفتند تا برسند به شبه جزیره عربستان، آنجا که کعبه مشتاقان است و دل ها هروله می رود به سوی قبله. ( ادامه مطلب )


مشتاقان حج، هفته ها روی گرده چارپایان می نشستند و بر کجاوه های لرزان تکیه می زدند، سختی ها را به جان می خریدند و زیر تیغ آفتاب و زیر آسمان پرستاره و هولناک شب دوام می آوردند تا دستشان به خانه خدا برسد و محرم شوند و حج بگذارند و در سرزمین حجاز حاجی شوند و آن وقت با سری افراشته و با کوله باری از خاطره به کاشانه خویش برگردند و تا مدت ها نقال وقایع روزهای ذی الحجه باشند.

حالا اما نه شتر در کار است، نه اسب و قاطر و آن کجاوه ها و پالون های زمخت آزاردهنده. امروز هواپیما تنها وسیله ای است که حجاج را از سراسر جهان به عربستان می رساند و زائران را در کمال آسودگی در مقصد پیاده می کند؛ مگر این که هواپیمایی در آسمانی سقوط کند و عیش زائران طیش شود.

حاجی شدن این روزها آسان شده، اولش سفر هوایی است و بعد هم راه پیمودن های زمینی با اتوبوس ها و مینی بوس های مدرن کولردار که نمی گذارد گرما، آب در دل زائران تکان دهد و گزندی به آنها برساند. هتل ها هم لوکس است و سرپناه هایی بسیار مطمئن تر از چادرهایی که زائران عهد قدیم در راه های سنگلاخی برپا می کردند و هرشب را با هول در آنها می گذراندند. همین است که حالا سفر حج، سفری بی خطر است و بیشتر حجاج به جای هراس از خطرهای احتمالی به خوشی هایی که از این سفر عایدشان شده اشاره می کنند و به عنوان بخشی از سوغات سفر، عربستان را با نسخه قدیمی اش مقایسه می کنند و برای آنها که برای عرض زیارت قبولی آمده اند، تعریف می کنند که مردمانش چطور در چند دهه خود را از عهد سوسمارخوری و ادرار شتر نوشیدن کنده اند و سوار ماشین های آخرین سیستم می شوند و نیمه شب حتی اگر بتنهایی در خیابان برانند، پشت چراغ های قرمز می ایستند.

حج در قدیم مصائبی داشت که جانفرسا بود، به همین دلیل هم تعداد حجاج اندک بود و کمتر کسی ریسک سفر حجاز را می پذیرفت، درست برعکس این روزها که زیارت کعبه بیشتر فال است و تماشا تا جدال برای زنده ماندن و برگشتن به خانه و کاشانه.

مرگ قدیم، مرگ جدید

در قرن های متمادی در روزگاری نه چندان دور از ما، مرگ همسفری بالقوه برای همه زائران خانه خدا بود. مرگ به علت خستگی و ضعف جسمی، پیری و تاب نیاوردن، گرما و تشنگی و تمام شدن آب مشک ها و قمقمه ها و در نهایت ابتلا به حصبه و وبا و اسهال خونی و دردهای بی درمان دیگر جزئی از سفرهای قدیم بود. پوست ها زیر هرم آفتاب بیابان می سوخت، پاها از شدت پیاده روی به تاول می افتاد و اگر حیوانی رم می کرد، مرگی زیر لگدهای حیوان کلافه رقم می خورد. اگر راهزن ها به کاروان می زدند هم مرگ در کمین مسافران صحرا می نشست، بویژه اگر زائران وحشت زده برای جلوگیری از ربوده شدن بار و بنه شان مقاومت می کردند و راهزنان را عصبانی.

مرگ از شدت گرسنگی هم محتمل بود، همچون ناصرخسرو که در برگشت از سفر حج تا لبه پرتگاه نیستی رفت، ولی دانه های تلخ روییده از گیاهی صحرایی که طبق تعریف او تلخ همچو زهرمار بود، او را از مرگ حتمی نجات داد. اما حالا هیچ کدام از این صحنه ها تکرار نمی شود. زائران امروز نه بیابان را می بینند و نه تشنگی و گرسنگی را می چشند چون کاروان ها آن قدر آذوقه تهیه می کنند و غذاهای رنگ به رنگ برای حجاج می چینند که آب در دل کسی تکان نمی خورد. سفر حج مدت هاست به لطف تکنولوژی و امکانات به روز، آسان شده و مرگ هیچ گاه به علل قدیم، مردم را از پا نمی اندازد، مگر این که مرگ ها ناشی از پیری باشد و بیماری های مزمن که بی شک اجتناب ناپذیر است. این روزها مرگ در موعد حج کمتر از روزگار قدیم دل ریش کن است چون اجساد مثل گذشته در همان محل مرگ دفن نمی شوند و این فرصت را می یابند که یک بار دیگر به وطن برگردند و در خاکی آشنا آرام بگیرند؛ فرصتی که خیلی از مسافران شتافته به دیار باقی در گذشته از دستش می دادند.

اگر بدانی مرگ هم همراه تو کوله بارش را می بندد و پا به پایت راهی سفر می شود آن وقت این همنشین دوست نداشتنی باعث می شود خودت را رفته به دنیای دیگر فرض کنی و برای این که در این سفرِ احتمالا بی بازگشت، مدیون کسی نباشی، حلالیت بطلبی. رسم حلالیت گرفتن از دوستان و آشنایان و فامیل از همین نزدیکی مرگ به مسافران آب می خورد چون رفتن و مردن و مدیون ماندن واقعا دلهره آور است.

اما این روزها که سفر حج نیز به اندازه همه ابعاد زندگی ما مردم مدرن تغییر ماهیت داده، حلالیت طلبیدن در حال کمرنگ شدن است. گاه همسایه دیوار به دیوار ما به حج می رود و خبردار نمی شویم، گاهی از کسی دلخوری داریم و او به حج می رود و حتی با تلفن از ما خداحافظی نمی کند، گاهی وقتی خود ما عزم حج می کنیم، ترجیح می دهیم بی سر و صدا برویم و بیاییم و چون مرگ را دور از خود می دانیم از حلالیت طلبیدن نیز چشمپوشی می کنیم.

پاک کردن دل مردم آزرده کار آسانی نیست، اما رسم گرفتن حلالیت از کسانی که می شناسیم در قدیم فرصتی بود برای صاف کردن دل ها و رفع کدورت ها که این روزها یا در خیلی موارد از برنامه حجاج حذف می شود یا آن قدر سرسری و بی مغز صورت می گیرد که هیچ کدورتی را از هیچ سینه ای پاک نمی کند.

حج برای بیشتر ما مردم قرن بیست و یکم شبیه یک سفر است مثل سفرهای دیگر که باید با راحتی از مقصد حرکت کرد و با راحتی حج گذارد و با آسایش بازگشت و کوله باری از سوغاتی های ریز و درشت با خود آورد و آن گاه منتظر دید و بازدیدها نشست و سوغاتی ها را بر مبنای هدیه ای که مهمان ها آورده اند میانشان توزیع کرد. این روند شامل حال همه نمی شود، اما آنهایی که چنین می کنند تعدادشان زیاد است و با این که به زیارت خانه خدا رفته و حاجی شده اند، ولی باز هم همانی هستند که قبل از سفر بوده اند، با همان نقطه ضعف ها و ایرادها و کاستی ها.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سلام دوستان به سایت من خوش آمدید حقیقت صراط: اگر در ميان مردم عدالت برقرار شود، همه بى نياز مى شوند و به اذن خداوند متعال آسمان روزى خود را فرو مى فرستد و زمين بركت خويش را بيرون مى ريزد.