برتری کافر از مومن چگونه ممکن است؟
سه شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۴ ق.ظ
برتری کافر از مومن چگونه ممکن است؟
حقیقت صراط: آن
چه به ظاهر تحقق خارجی ندارد كمبودهای شدید و حضور فراوان بلایا و گرفتاری
هایی است كه امت اسلام به آن گرفتار هستند این در حالی است كه به ظاهر
كسانی كه كافر هستند و یا در كشورهای كفر زندگی می كنند هم از نظر رفاه و
آسایش از وضعیت و موقعیت بهتر و برتری بهره مند هستند و هم از انواع نعمت
های خدادادی برخوردار می باشند.( ادامه مطلب )
سوال از خدا
ممکن است برای شما نیز بارها پیش آمده باشد که سطح زندگی خود را با زندگی اطرافیانتان مورد قیاس قرار دهید. سطح رفاه، درآمد، شادی و سختی ها، پیش آمدهای خوب و بد و موارد بسیار دیگر. این مقایسه کردن ها محدود به افراد نیست بلکه وجود آن در میان گروه ها و فرقه ها نیز احساس می شود. برای نمونه می توان به مقایسه میان شرایط اجتماعی و اقتصادی جوامع اسلامی و بلاد کفر اشاره داشت و شاید بعد از دیدن شرایط و وضع مساعد زندگی کافران این تصور در ذهن ایجاد شود که کافران برتر از مومنین اند، درآیات قرآن کریم نیز به این قیاس ها توجه شده است از آن جمله در آیه 51 سوره نساء می فرماید:
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیباً مِّن الْكِتَابِ یُۆْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَیَقُولُونَ لِلَّذِینَ كَفَروُاْ هَۆُلَآءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِینَ آمَنُواْ سَبِیلاً .
آیا كسانى را كه بهرهاى از كتاب (خدا) به آنها داده شده، ندیدهاى كه به بت و طاغوت ایمان مىآورند و درباره كفّار مىگویند: اینان از كسانى كه (به اسلام و محمّدصلى الله علیه وآله ایمان آوردهاند، راه یافتهترند.
آیه فوق به برتری کافران نسبت به مومنان به زعم اهل کتاب اشاره دارد هر چند در ادعای آنان سیاستی موزیانه نهفته است از آن جمله:
1) استفاده از حربه ی سازشکاری: یـهـود براى پیشبرد اهدافشان آنچنان سازشكارى با هر جمعیتى نـشـان مـى دادنـد كـه حـتـى بـراى جلب نظر بت پرستان در برابر بتهاى آنها سجده مى كـردنـد.
2) مبارزه به قیمت دست کشیدن از عقاید خویش: دشمنان، براى مبارزه با اسلام حتّى از عقاید خود دست مىكشند (سجدهى یهود بر بت، به خاطر خشنودى مشركان و هماهنگى بر ضد مسلمانان). با این وجود گاه این شبهه ایجاد می شود که آیا کافران برتر از مومنان اند؟
نمی توان به صرف وجود بركات و فراوانی در میان كافران و یا جامعه ایشان حكم كرد كه آنان از نعمت های خداداد برخوردار می باشند و برتر از مومنین اند بلكه آنان گرفتار نقمتی هستند كه چون باز شكاری ایشان را می رباید و به دوزخ آتشین می افكند. و به حقیقت که مۆمن نزد خداى بزرگ از ملک مقرّب بالاتر است
ریشه این تفکر در کجاست؟
نخستین گروهى كه به پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) ایمان آوردند مستضعفان پاكدلى بودند كه دستشان از مال و منال دنیا تهى بود، همان گروه محروم و مظلومى كه آئین هاى الهى براى نجات آنان از چنگال ظالمان و ستمگران آمده ، مردان و زنان بلند همت و با ایمانى همچون بلال ، سلمان ، عمار، خباب ، سمیه و امثال آنها. از آنجا كه معیار ارزش در جامعه جاهلى آن زمان - همچون هر جامعه جاهلى دیگر - همان زر و زیور و پول و مقام و هیات ظاهر بود، ثروتمندان ستمكار همچون نضر بن حارث و امثال وى بر گروه مۆ منان فقیر، فخرفروشى كرده ، می گفتند: نشانه شخصیت ما با ما است ، و نشانه عدم شخصیت شما همان فقر و محرومیتتان است !.(مریم 73)
بله، كافران در پاسخ به مۆمنان دو چیز را مایه افتخار و برترى و حقانیت خود مىدانستند: یكى وضعیت اقتصادى و دیگرى وضعیت اجتماعى. كفرورزان عصر بعثت، برترى وضعیت اقتصادى و اجتماعى خود را نشانه حقانیت عقاید خویش مىدانستند. و در نظر آنها، مظاهر مادى و نظام اجتماعى معیار ارجحیت یك مكتب است.
كافران عصر بعثت، مشكلات اقتصادى، اجتماعى و سیاسى مسلمانان را، نشانه ناروابودن عقیده و تفكر آنان مىدانستند. چنانکه امروز نیز شاهد این تبعیض ها درمیان فرق اسلامی و دیگر فرق و حتی در میان خودمان نیز هستیم. چنانکه میزان احترام و عزت فردی را به شأن و منزلت اجتماعی و اقتصادی و اصل و نسب وی می دانیم وهمین مسئله نیز منجر به ارزش گذاری هایی می گردد که ربط و نسبتی با حقیقت انسان ندارد. امیر المومنین علی علیه السلام می فرمایند: ثروت فراوان، دشمن مۆمنان و پیشواى منافقان است. (التمحیص، ص48)
مسابقه
ملاک برتری حقیقی چیست؟
ملاک برتری انسان ها از یکدیگر چیزی جز تقوا نیست چنانکه امام خمینی (ره) می فرمایند: آنی که تقوایش بیشتر است، آنی که ترسش از خدا بیشتر است، آنی که خدمت برای خدا می کند، او مقدم است. همه برادر و برابرند، فقط و فقط کرامت، در پناه تقوا، و برتری، به اخلاق فاضله و اعمال صالحه است. آنچه اصل است تقواست.
ملاک انسان بودن و ارزش وی، اخلاق اوست و نه ثروت و جاه و مقام غزالی رسیدن به سعادت اخروی را والاترین ارزش برای انسان می دادند و راه رسید ن به سعادت را تزکیه و تکمیل نفس می داند. حضرت حق در این آیهى شریفه 18 سوره سجده مىپرسد: آیا كسى كه مۆمن است، یعنى اعتقاد به خدا و قیامت دارد و داراى فضایل اخلاقى است و كارهاى پسندیده انجام مىدهد، با كسى كه از مدار طاعت حق بیرون افتاده ، و از فضاى پاكانسانیت خارج شده، و از حوزهى امن خدا گریخته و به ناچار اسیر شیطانها و دیوان و غولان و هوا و هوس شده، و از اعتقاد به خدا و قیامت تهى گشته، و به رذایل اخلاقى دچار آمده و به كارهاى ناپسند روى آورده مساوى و یكسان است؟ پاسخ مىدهد: هرگز این دو نفر برابر و مساوى نیستند؛ زیرا :مۆمن در اوج ارزش و فاسق در نهایت پستى است. مۆمن مقرب حضرت حق و فاسق در دورى از درگاه دوست است. مۆمن سزاوار پاداش و فاسق مستحق كیفر و عذاب است. مۆمن اهل نجات و فاسق محروم از نجات است. همهى عنایات و الطاف خدا به مۆمن در دنیا و آخرت به خاطر ایمان و عمل و اخلاق اوست. ایمان و عمل و اخلاق كه از ارزشهاى ذاتى است به او ارزش بخشیده، تا جایى كه وجود مۆمن فوق همهى ارزشهاست، و به خاطر این ارزش والاست كه مورد رحمت و مغفرت است، و در قیامت جایگاهش بهشت و پذیرایىاش نعمتهاى ابدى است.
كافران در پاسخ به مۆمنان دو چیز را مایه افتخار و برترى و حقانیت خود مىدانستند: یكى وضعیت اقتصادى و دیگرى وضعیت اجتماعى. كفرورزان عصر بعثت، برترى وضعیت اقتصادى و اجتماعى خود را نشانه حقانیت عقاید خویش مىدانستند. و در نظر آنها، مظاهر مادى و نظام اجتماعى معیار ارجحیت یك مكتب است
علت برخورداری کافران از این همه نعمت چیست؟
به ظاهر كسانی كه مطیع اوامر و دستورهای قرآن و خداوند تبارك و تعالی هستند می بایست از آثار این اطاعت و پیروی برخوردار باشند ولی با این همه آن چه به ظاهر تحقق خارجی ندارد كمبودهای شدید و حضور فراوان بلایا و گرفتاری هایی است كه امت اسلام به آن گرفتار هستند این در حالی است كه به ظاهر كسانی كه كافر هستند و یا در كشورهای كفر زندگی می كنند هم از نظر رفاه و آسایش از وضعیت و موقعیت بهتر و برتری بهره مند هستند و هم از انواع نعمت های خدادادی برخوردار می باشند.
پاسخ به اصلی باز می گردد كه قرآن از آن به استدراج و امهال یاد می كند. امهال به معنای مهلت دادن و فرصت بخشیدن است تا هر گونه كه خواستند عمل كنند و چیزی سد راه ایشان نشود. استدراج نیز گرفتن شكار و نزدیك شدن آرام آرام به او و جهیدن بر سر شكار و گرفتن ناگهانی اوست.
سخن آخر آنکه، نمی توان به صرف وجود بركات و فراوانی در میان كافران و یا جامعه ایشان حكم كرد كه آنان از نعمت های خداداد برخوردار می باشند و برتر از مومنین اند بلكه آنان گرفتار نقمتی هستند كه چون باز شكاری ایشان را می رباید و به دوزخ آتشین می افكند. و به حقیقت که مۆمن نزد خداى بزرگ از ملک مقرّب بالاتر است
سوال از خدا
ممکن است برای شما نیز بارها پیش آمده باشد که سطح زندگی خود را با زندگی اطرافیانتان مورد قیاس قرار دهید. سطح رفاه، درآمد، شادی و سختی ها، پیش آمدهای خوب و بد و موارد بسیار دیگر. این مقایسه کردن ها محدود به افراد نیست بلکه وجود آن در میان گروه ها و فرقه ها نیز احساس می شود. برای نمونه می توان به مقایسه میان شرایط اجتماعی و اقتصادی جوامع اسلامی و بلاد کفر اشاره داشت و شاید بعد از دیدن شرایط و وضع مساعد زندگی کافران این تصور در ذهن ایجاد شود که کافران برتر از مومنین اند، درآیات قرآن کریم نیز به این قیاس ها توجه شده است از آن جمله در آیه 51 سوره نساء می فرماید:
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیباً مِّن الْكِتَابِ یُۆْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَیَقُولُونَ لِلَّذِینَ كَفَروُاْ هَۆُلَآءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِینَ آمَنُواْ سَبِیلاً .
آیا كسانى را كه بهرهاى از كتاب (خدا) به آنها داده شده، ندیدهاى كه به بت و طاغوت ایمان مىآورند و درباره كفّار مىگویند: اینان از كسانى كه (به اسلام و محمّدصلى الله علیه وآله ایمان آوردهاند، راه یافتهترند.
آیه فوق به برتری کافران نسبت به مومنان به زعم اهل کتاب اشاره دارد هر چند در ادعای آنان سیاستی موزیانه نهفته است از آن جمله:
1) استفاده از حربه ی سازشکاری: یـهـود براى پیشبرد اهدافشان آنچنان سازشكارى با هر جمعیتى نـشـان مـى دادنـد كـه حـتـى بـراى جلب نظر بت پرستان در برابر بتهاى آنها سجده مى كـردنـد.
2) مبارزه به قیمت دست کشیدن از عقاید خویش: دشمنان، براى مبارزه با اسلام حتّى از عقاید خود دست مىكشند (سجدهى یهود بر بت، به خاطر خشنودى مشركان و هماهنگى بر ضد مسلمانان). با این وجود گاه این شبهه ایجاد می شود که آیا کافران برتر از مومنان اند؟
نمی توان به صرف وجود بركات و فراوانی در میان كافران و یا جامعه ایشان حكم كرد كه آنان از نعمت های خداداد برخوردار می باشند و برتر از مومنین اند بلكه آنان گرفتار نقمتی هستند كه چون باز شكاری ایشان را می رباید و به دوزخ آتشین می افكند. و به حقیقت که مۆمن نزد خداى بزرگ از ملک مقرّب بالاتر است
ریشه این تفکر در کجاست؟
نخستین گروهى كه به پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) ایمان آوردند مستضعفان پاكدلى بودند كه دستشان از مال و منال دنیا تهى بود، همان گروه محروم و مظلومى كه آئین هاى الهى براى نجات آنان از چنگال ظالمان و ستمگران آمده ، مردان و زنان بلند همت و با ایمانى همچون بلال ، سلمان ، عمار، خباب ، سمیه و امثال آنها. از آنجا كه معیار ارزش در جامعه جاهلى آن زمان - همچون هر جامعه جاهلى دیگر - همان زر و زیور و پول و مقام و هیات ظاهر بود، ثروتمندان ستمكار همچون نضر بن حارث و امثال وى بر گروه مۆ منان فقیر، فخرفروشى كرده ، می گفتند: نشانه شخصیت ما با ما است ، و نشانه عدم شخصیت شما همان فقر و محرومیتتان است !.(مریم 73)
بله، كافران در پاسخ به مۆمنان دو چیز را مایه افتخار و برترى و حقانیت خود مىدانستند: یكى وضعیت اقتصادى و دیگرى وضعیت اجتماعى. كفرورزان عصر بعثت، برترى وضعیت اقتصادى و اجتماعى خود را نشانه حقانیت عقاید خویش مىدانستند. و در نظر آنها، مظاهر مادى و نظام اجتماعى معیار ارجحیت یك مكتب است.
كافران عصر بعثت، مشكلات اقتصادى، اجتماعى و سیاسى مسلمانان را، نشانه ناروابودن عقیده و تفكر آنان مىدانستند. چنانکه امروز نیز شاهد این تبعیض ها درمیان فرق اسلامی و دیگر فرق و حتی در میان خودمان نیز هستیم. چنانکه میزان احترام و عزت فردی را به شأن و منزلت اجتماعی و اقتصادی و اصل و نسب وی می دانیم وهمین مسئله نیز منجر به ارزش گذاری هایی می گردد که ربط و نسبتی با حقیقت انسان ندارد. امیر المومنین علی علیه السلام می فرمایند: ثروت فراوان، دشمن مۆمنان و پیشواى منافقان است. (التمحیص، ص48)
مسابقه
ملاک برتری حقیقی چیست؟
ملاک برتری انسان ها از یکدیگر چیزی جز تقوا نیست چنانکه امام خمینی (ره) می فرمایند: آنی که تقوایش بیشتر است، آنی که ترسش از خدا بیشتر است، آنی که خدمت برای خدا می کند، او مقدم است. همه برادر و برابرند، فقط و فقط کرامت، در پناه تقوا، و برتری، به اخلاق فاضله و اعمال صالحه است. آنچه اصل است تقواست.
ملاک انسان بودن و ارزش وی، اخلاق اوست و نه ثروت و جاه و مقام غزالی رسیدن به سعادت اخروی را والاترین ارزش برای انسان می دادند و راه رسید ن به سعادت را تزکیه و تکمیل نفس می داند. حضرت حق در این آیهى شریفه 18 سوره سجده مىپرسد: آیا كسى كه مۆمن است، یعنى اعتقاد به خدا و قیامت دارد و داراى فضایل اخلاقى است و كارهاى پسندیده انجام مىدهد، با كسى كه از مدار طاعت حق بیرون افتاده ، و از فضاى پاكانسانیت خارج شده، و از حوزهى امن خدا گریخته و به ناچار اسیر شیطانها و دیوان و غولان و هوا و هوس شده، و از اعتقاد به خدا و قیامت تهى گشته، و به رذایل اخلاقى دچار آمده و به كارهاى ناپسند روى آورده مساوى و یكسان است؟ پاسخ مىدهد: هرگز این دو نفر برابر و مساوى نیستند؛ زیرا :مۆمن در اوج ارزش و فاسق در نهایت پستى است. مۆمن مقرب حضرت حق و فاسق در دورى از درگاه دوست است. مۆمن سزاوار پاداش و فاسق مستحق كیفر و عذاب است. مۆمن اهل نجات و فاسق محروم از نجات است. همهى عنایات و الطاف خدا به مۆمن در دنیا و آخرت به خاطر ایمان و عمل و اخلاق اوست. ایمان و عمل و اخلاق كه از ارزشهاى ذاتى است به او ارزش بخشیده، تا جایى كه وجود مۆمن فوق همهى ارزشهاست، و به خاطر این ارزش والاست كه مورد رحمت و مغفرت است، و در قیامت جایگاهش بهشت و پذیرایىاش نعمتهاى ابدى است.
كافران در پاسخ به مۆمنان دو چیز را مایه افتخار و برترى و حقانیت خود مىدانستند: یكى وضعیت اقتصادى و دیگرى وضعیت اجتماعى. كفرورزان عصر بعثت، برترى وضعیت اقتصادى و اجتماعى خود را نشانه حقانیت عقاید خویش مىدانستند. و در نظر آنها، مظاهر مادى و نظام اجتماعى معیار ارجحیت یك مكتب است
علت برخورداری کافران از این همه نعمت چیست؟
به ظاهر كسانی كه مطیع اوامر و دستورهای قرآن و خداوند تبارك و تعالی هستند می بایست از آثار این اطاعت و پیروی برخوردار باشند ولی با این همه آن چه به ظاهر تحقق خارجی ندارد كمبودهای شدید و حضور فراوان بلایا و گرفتاری هایی است كه امت اسلام به آن گرفتار هستند این در حالی است كه به ظاهر كسانی كه كافر هستند و یا در كشورهای كفر زندگی می كنند هم از نظر رفاه و آسایش از وضعیت و موقعیت بهتر و برتری بهره مند هستند و هم از انواع نعمت های خدادادی برخوردار می باشند.
پاسخ به اصلی باز می گردد كه قرآن از آن به استدراج و امهال یاد می كند. امهال به معنای مهلت دادن و فرصت بخشیدن است تا هر گونه كه خواستند عمل كنند و چیزی سد راه ایشان نشود. استدراج نیز گرفتن شكار و نزدیك شدن آرام آرام به او و جهیدن بر سر شكار و گرفتن ناگهانی اوست.
سخن آخر آنکه، نمی توان به صرف وجود بركات و فراوانی در میان كافران و یا جامعه ایشان حكم كرد كه آنان از نعمت های خداداد برخوردار می باشند و برتر از مومنین اند بلكه آنان گرفتار نقمتی هستند كه چون باز شكاری ایشان را می رباید و به دوزخ آتشین می افكند. و به حقیقت که مۆمن نزد خداى بزرگ از ملک مقرّب بالاتر است
۹۳/۰۹/۱۸